معمای بزرگ مهدی طارمی؛ قاتق نان یا قاتل جان؟/ وقتی نقطه قوت و ضعف تیم، یک نفر است!
در همان شروع مسابقه ایران و قطر مهدی طارمی یک فرصت تک به تک را از دست داد. البته در تصاویر تلویزیونی هم مشخص بود که او در آفساید است و آنها که تخصص لبخوانی دارند در صحنه تکرار و از روی تصاویر دیدهاند که طارمی به بازیکن همدسته خود میگوید: «میدانستم که آفساید بود!»
مشکل توجیه جای پذیرش
همین جا یکی از مشکلات بزرگ فرهنگی فوتبال ما هویداست. حتی بازیکنی مثل طارمی که سالهاست در سطح اول اروپا بازی میکند، هنوز نتوانسته خود را از کمند این مشکل ریشهای خلاص کند! مشکل توجیه به جای پذیرفتن اشتباه...
انسان تا زمانی که نپذیرد اشتباه کرده به دنبال رفع نقاط ضعف خود نمیرود. پس طبیعی است که باز هم از آن اشتباه ضربه خواهد خورد. اینجا باید گفت جناب طارمی اگر میدانستی که آفساید است، چرا به توپ ضربه زدی؟ در قوانین قدیم ضربه به توپ بعد از سوت داور اخطار به همراه داشت.
و اگر هم نمیدانستی که آفساید است، چرا فرصت تک به تک را اینقدر راحت خراب کردی؟ ایران میتوانست با زدن این گل در دقایق اول برتری روحی ایجاد کرده و برای جشنواره گل برود. هرچند که باید خدا را هم شکر کنیم، چرا که قبلاً زدن گل زود هنگام به قطر کار دست ما داده بود!
ستاره مثل مارادونا یا مسی
اما این صحنه و این اتفاق تنها یک بهانه برای پرداختن به موضوع اصلی است. موضوع مهدی طارمی به عنوان ابر ستاره فعلی فوتبال ایران... فوتبال یک ورزش گروهی است اما از انسانها یک تیم تشکیل میشود و خصایص انسانی در آن حرف اول را میزند. به طور طبیعی در یک گروه همه انسان قویتر نگاه میکنند و از او پیروی خواهند کرد. مهدی طارمی ستاره فوتبال ماست و چون در این سالها بازیهای بسیاری را برای ما درآورده، به طور طبیعی همه بازیکنان چشم به او دارند تا او کاری بکند.
از روزی که فوتبال به وجود آمده این قانون نیز وجود داشته است. در آرژانتین همه نگاهها به مارادونا بود و همین حالا تیمی که مسی یا رونالدو را داشته باشد، بازیکنانش به طور طبیعی توپ را به این دو میسپارند. مهدی طارمی به خاطر همان گذشته درخشان و تاثیرگذاری و جایگاهی که به عنوان ستاره اینترمیلان دارد، امید همه بازیکنان ماست و همه توپها را به او میدهند تا او کار را تمام کند. حالا نگاه کنید به بازیهای اخیر که طارمی در انجام این ماموریت ناتوان مانده است.
طارمی بازیکن نیمکت نیست!
ما خیلی بازیها را باختیم یا مساوی کردیم و حتی در مواقعی که بردیم، هواداران از نوع نمایش تیم راضی نبودند. در جام ملتها طارمی مقابل سوریه اخراج شد و قلعه نویی برابر ژاپن او و حاج صفی را در ترکیب نگذاشت. اما دیدیم که بهترین نمایش تیمی ما اتفاق افتاد. در فوتبال به ترکیب برنده دست نمیزنند اما هر کدام از ما به جای قلعه نویی باشیم مگر میتوانیم طارمی را در زمین نگذاریم؟ امثال طارمی بازیکن نیمکت نیستند و وقتی هم که در زمین باشند، نمیتوانی به بازیکنان دیگر بگویی به آنها پاس نده!
وقتی ژاکه کانتونا را بیرون گذاشت
در حافظه فوتبال دنیا بهترین مثال برای توضیح این اتفاق فرانسه «امه ژاکه» است. خروسها میزبان جام جهانی ۱۹۹۸ شده بودند و به جام جهانی ۱۹۹۴ با گل دقیقه آخر بلغارستان در پاریس، نرسیدند. امه ژاکه آمد تا نسلی نو بیاورد و طرحی نو دراندازد...
در جام ملتهای ۱۹۹۶ فرانسه با مشتی جوان ناکام ماند. در ۱۹۹۷ که همه نگران نتیجه کار میزبان بودند. سرمربی فرانسه روی بهترین فوتبالیست وقت جهان خط کشید! اریک کانتونا سلطان اولدترافورد و منچستر یونایتد بود و به تنهایی خیلی بازیها را برای تیمش در میآورد. یکی از معدود دفعاتی که رئیس جمهور یک کشور دموکراتیک در کار غیرتخصصی دخالت کرده دعوت ژاک شیراک رئیس جمهور وقت از ژاکه به کاخ الیزه بود. او خواست که تیم ملی خودش را از بهترین بازیکن جهان محروم نکند و البته اجباری در کار نبود و ژاکه قبول نکرد.
مصاحبه آن روز امه ژاکه مثل درسی به یادگار در فوتبال دنیا ماند. او گفت: «اگر من کانتونا را دعوت کنم باید او را بازی بدهم. چون او بازیکن نیمکت نیست. اگر او را به زمین بفرستم، تمام بازیکنان ناخودآگاه توپها را به او میدهند و این شیوه بازی تیم من نیست. من ترجیح میدهم یک جوان ۲۲ ساله را به جای او بگذارم اما تیمم همه با هم حمله و دفاع کنند...»
زیدان با شجاعت مربی متولد شد
و یک سال بعد همان جوانی که ژاکه از او نام برده بود، در فینال جام جهانی دبل کرد و مرد سال اروپا و جهان شد. ستاره بی بدیل هزاره سوم «زین الدین زیدان» آن روز و آنجا در همان حمایت امه ژاکه متولد شد.
سوال اینجاست که تا روزی که ما به یک جوان اعتماد نکرده و او را به جای امثال طارمی به زمین نفرستیم، کی و کجا توقع داریم جانشینانی برای این ابر ستارهها پیدا کنیم؟ امثال طارمی هم به سن بالا رسیده و هم به تمام افتخارات و انگیزههای ممکن در تیم ملی و فوتبال رسیدهاند.
اینکه آنها هیچ رقیبی ندارند به ضرر خودشان است. نتیجه این میشود که طارمی تحت هر شرایطی در ترکیب است و وقتی رقبا او را مهار میکنند، از بقیه همکاری بر نمیآید. آنها که عادت کردهاند فقط توپ را به طارمی بدهند حالا باید چه کنند؟ رقیبی هم برای او نساختهایم که از روی نیمکت بیاید و به خود طارمی و تیم ملی کمک کند. نتیجه همینی میشود که این روزها میبینیم و دیگر از مهدی طارمی سراغی از آن ستاره تاثیرگذار نیست!